عکس نوشته اسلامی:

متن مرتبط با «دنیا» در سایت عکس نوشته اسلامی: نوشته شده است

تعادل بین دین و دنیا در تربیت اسلامی:

  • روش تربیتی اسلامی،دکتر زرین کوب - کتاب کارنامه اسلام/بخش اول: . "تعادل بین دین و دنیا" در تربیت اسلامی: « بر خلاف مسیحیت که علاقه یی به تربیت غیر دینی نداشت و همین امر تربیت اروپا را آخر الامر زیاده از حد غیر مسیحی کرد توجه خاص اسلام به تربیت دنیوی،در قلمرو اسلام تربیت متوازنی بوجود آورد که ترکیب همجنس و متعادلی بود از علائق دینی و دنیوی». «اساس تربیت اسلامی عبارت بود از ایمان و عمل صالح،و آنچه بر آن نظارت می کرد شریعت بود و سنت. در واقع،پیروی از آنچه سنت پیغمبر خوانده می شد،ایده آل اخلاقی و معنوی بود برای هر مسلمان. مکارم اخلاقی که پیغمبر خود را برای اتمام و اکمال آن مبعوث می دید برای یک مسلمان از پیروی سنت او بدست می آمد و بس.» «اسلام،افراد و قبایل گوناگون را که آداب و انساب مختلف داشتند در یک نوع برادری جهانی بهم پیوست و با اینهمه هیچ کس را مسؤول کردار دیگری ندانست و حس مسؤولیت فردی را در اخلاق خویش اساس معتبر شمرد». «نه فقط برای اعراب،بلکه برای بسیاری از اقوام و نژادهائی که سرزمین آنها بدست مسلمین فتح شد،اسلام میزان های تازه اخلاقی و تربیتی آورد که آنها تا آن هنگام نمی شناختند». «از همان آغاز کار،اخلاق مسلمین سادگی و مروت زندگی بدوی را نگاه داشت و آن را با دستور شریعت تصفیه کرد. غیرت خانوادگی و قومی یک مظهر این اخلاق عهد بداوت بود و مظهر دیگرش عبارت بود از کراهت از فحشاء؛صبر در مقابل شدائد؛و تسلیم نشدن در برابر آنچه خلاف حق شناخته می شود،نیز از لوازم این خلق و خوی بدوی مآب بود. واقع بینی و حسابگری - که از تاثیر زندگی شهری درین اخلاق وارد شده بود - آن را تعدیل می کرد و قابل عمل. این نکته تربیت اسلامی را تربیتی معتدل کرد،تربیتی که هدف آن ایجاد خلق و خویی بود که گویی , ...ادامه مطلب

  • که دنیا همین ساعتی بیش نیست:

  • شنیدم که از نیکمردی فقیر   دل آزرده شد پادشاهی کبیر   مگر بر زبانش حقی رفته بود   ز گردن‌کشی بر وی آشفته بود   به زندان فرستادش از بارگاه   که زورآزمای است بازوی جاه   ز یاران کسی گفتش اندر نهفت   مصالح نبود این سخن گفت، گفت   رسانیدن امر حق طاعت است   ز زندان نترسم که یک ساعت است   همان دم که در خفیه این راز رفت   حکایت به گوش ملک باز رفت   بخندید کاو ظن بیهوده برد   نداند که خواهد در این حبس مرد   غلامی به درویش برد این پیام   بگفتا به خسرو بگو ای غلام   مرا بار غم بر دل ریش نیست   که دنیا همین ساعتی بیش نیست   نه گر دستگیری کنی خرمم   نه گر سر بری بر دل آید غمم   تو گر کامرانی به فرمان و گنج   دگر کس فرومانده در ضعف و رنج   به دروازهٔ مرگ چون در شویم   به یک هفته با هم برابر شویم   منه دل بر این دولت پنج روز   به دود دل خلق، خود را مسوز   نه پیش از تو بیش از تو اندوختند   به بیداد کردن جهان سوختند؟   چنان زی که ذکرت به تحسین کنند   چو مردی، نه بر گور نفرین کنند   نباید به رسم بد آیین نهاد   که گویند لعنت بر آن، کاین نهاد   وگر بر سرآید خداوند زور   نه زیرش کند عاقبت خاک گور؟   بفرمود دلتنگ روی از جفا   که بیرون کنندش زبان از قفا   چنین گفت مرد حقایق شناس   کز این هم که گف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها